دکتر نگین افتخاری
زاده ی ۱۷ مین روز از ماهی هستم که در واژه به معنای شهریار هست و نمادی از فروتنی و نیرومندی دارد.
ماهی که بوی شالیزارهای نیم سوخته در هوا میپیچد و باران یک دفعه ای بدون چتر میبارد.
عاشق رهبری و مدیریت و ایجاد شبکه سازی و دیدن برق خوشحالی در چشم انسان ها هستم.
برای همین مدیریت خوندم و تا تونستم مطالعات کاربردی در کنارش داشتم.
مهارتهای من
- آموزش و مشاوره ی مدیریت ، پرسونال برندینگ ، کسب و کار
- اموزش و مشاوره ی توسعه فردی و شغلی
- اموزش ارگونومی ، حرکات اصلاحی و رفع ناهنجاری های ساختار قامتی برای مدیران و منابع انسانی سازمان ها برای بهبود راندمان
- برگزاری ایونت و نمایشگاه به صورت تخصصی
- بازاریابی بین المللی و توسعه ی ارتباطات بین الملل
و ....
دورههای آموزشی من
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد، کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته حال و آینده، شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد، تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی، و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد، در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها، و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی، و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.
خدمات
کتابهای مورد علاقه من
ملت عشق
داستان ملت عشق در دو خط زمانی اتفاق میافتد. اولی در قرن هفتم هجری در قونیه دنبال میشود. زمانی که مولانا بهعنوان عالمی بزرگ در شهر قونیه میان مردم شناخته میشد و مردم و طبقهی حاکم برای او احترام بسیاری قائل بودند. از طرفی شمس در آستانهی چهل سالگی احساس میکند به زودی از دنیا میرود و میخواهد از چهل قانون عشقی که در زندگیاش درک کرده برای کسی بگوید. دیدار میان صوفی و عالم و ماجراهایی که در این میان میافتد خواننده را تا آخر داستان درگیر میکند.
کتابخانه نیمه شب
تابهحال شده در نقطهای از زندگی بایستید و با خودتان بگویید اگر در آن روز تصمیم دیگری میگرفتم چه میشد؟ پاسخ سوال روشن است، حتماً برایتان پیش آمده است. زندگی مجموعهای از تصمیمات ماست و ما با اینکه در هر بزنگاهی سعی میکنیم بهترین تصمیم را داشته باشیم، نمیتوانیم از تردید فرار کنیم. تردید همیشه با ماست؛ تردید در این که شاید میتوانستیم بهتر عمل کنیم و تصمیمات درستتری بگیریم.
کیمیاگر
سانتیاگو زادگاهش را رها میکند و به شمال آفریقا میرود تا در نزدیکی اهرام مصر گنجی مدفونشده را پیدا کند. پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) در کتاب کیمیاگر (The Alchemist) با سبکی مشابه به داستانهای شرقی، روایتگر قصهی این پسر جوان است. او در مسیرش، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه میداند و یک کیمیاگر آشنا شده و نیز عاشق فاطمه، دختر صحرا میشود. همهی آنها هدایتگر سانتیاگو در مسیر جستوجویش هستند. پئولو کوئیلو در این اثر از جملات قصار و پرمعنایی استفاده کرده که به سهم خود، داستان را بسیار زیبا و دلنشین کردهاند.